راهنمای مطالعه
کسبوکارها همیشه در جستجوی بهترین گزینه برای استخدام هستند و اغلب هم فهرستی از مهارتهای فنی در شخص موردنظرشان را در آگهیهای استخدام خود ارائه میدهند؛ اما توجه نمیکنند که اگر ماهرترین فرد را هم پیدا کنند و نتوانند با شخصیت او کنار بیایند، همه تلاشها و هزینههای استخدامی خود را به هدر دادهاند!
در هنگام تصمیمگیری برای استخدام کارمندان کسبوکار خود باید عوامل زیادی را در نظر بگیرید. یکی از دشوارترین تصمیمها در این امر هماهنگی شخص موردنظر با فرهنگ و اهداف شرکت شما است که البته به شخصیت این کارمند یا کارمندان بستگی دارد؛ اما آیا این شخصیت مهمتر از مهارت عملی است که این نیروهای کار به شرکت شما خواهند آورد؟
به گفته Vic Holifield مالک و مدیر شرکت فرانشیزی ده میلیون دلاری Poolwerx که ۴۶ کارمند تماموقت را مدیریت میکند و بیشتر آنها را هم خودش استخدام کرده است: «هنگامیکه شما یک متقاضی شغل دارید که هم مهارت و هم شخصیت موردنظرتان را دارد، جواهری کمیاب پیداکردهاید که الزاماً همیشه اتفاق نمیافتد!»
در عوض صاحبان کسبوکارها معمولاً باید بین دو گزینه یکی را انتخاب کنند: جویای کاری که بهترین شخصیت را دارد یا دارای بهترین مهارت و سابقه است؟
ما در این مطلب با ارائه دلایلی توضیح میدهیم که چگونه کسبوکارتان با استخدام متقاضی شغل با بهترین شخصیت متناسب شما، بیشترین بهره را خواهد برد. در مورد مهارت میتوانید پس از استخدام آموزشهای لازم را به او ارائه دهید!
۱ – میتوان و باید مهارت را آموزش داد
وقتی با فرد متقاضی روبرو هستید که شخصیت ایدئال متناسب با کسبوکار شما را دارد، اما از مهارت و سابقه فنی لازم برای کار برخوردار نیست، او را کنار نگذارید! موفقیت در یک شغل به معنای دارا بودن همه مهارتهای لازم در همان ابتدای کار نیست.
«همهچیز به مهارتهای الکترونیکی یا اینترنتی ختم نمیشود! مهمترین چیز بهره بردن از مهارت ارتباط با دیگران است. شما باید در کسبوکار خود کارکنان دوستداشتنی داشته باشید که بهخوبی ارتباط چشمی برقرار میکنند؛ با اعتمادبهنفس دست میدهند و آماده کمک به دیگران هستند. شما نمیتوانید به کسی آموزش بدهید که لبخند بزند!»
از طرف دیگر مهارتهای فنی قابلآموزش هستند. البته کارکنان برای برخی از مشاغل باید سابقه کاری در صنعت مرتبط را داشته باشند؛ اما در مشاغل مبتدی یا شرکتهای در حال رشد جستجو فقط برای کارکنان باسابقه که قبل از شروع کار همهچیز را میدانند، یک اشتباه بزرگ است. فارغ از اینکه کارکنان تازه شما در چه سطحی از مهارت هستند، همه آنها تا حدودی به آموزش در شرکت جدید نیاز دارند.
«در اغلب مواقع کارکنان به همکاری با یک کسبوکار دعوت میشوند، اما به حال خودشان رها میشوند تا کار را یاد بگیرند که البته این رویکرد کاملاً اشتباه است. بهعنوان یک کارفرما بسیار مهم است که همیشه در حال آموزش کارکنان خود باشید».
۲– عادتهای غلط بهمرورزمان به وجود میآیند!
کارکنان بیتجربه که باید همهچیز را از پایه آموزش ببینند، عادتهای غلطی ندارند که نیاز به فراموشی آنها وجود داشته باشد! در عوض کارمندانی که سالهاست یک کار ثابت را انجام میدهند ممکن است تصور کنند که چیزی برای یادگیریشان باقی نمانده و تمایلی به یادگیری استراتژیهای تازه در جهت دستیابی به نتایج مفیدتر نشان ندهند.
«هنگامیکه کارکنان برای مدت طولانی در یک سمت باقی میمانند، ممکن است دچار خودبینی شوند. آنها بدون آنکه انگیزه یا انرژی خاصی داشته باشند، تنها وظایفشان را انجام میدهند و دچار روزمرگی میشوند. باید بهطورجدی از این موقعیت پیشگیری شود».
در مقابل کارکنانی که تازهکار هستند، ایدههای تازه به کسبوکار شما میآورند و تمایل دارند که تجربه کسب کنند و مهارتهای جدید یاد بگیرند.
«بهتر است که انرژی تازه را فراوان در کسبوکار خود داشته باشید و اغلب این کارکنان هستند که سطح بالایی از انرژی و اشتیاق را به کار شما میآورند. شما میتوانید این کارکنان تازهکار را استخدام کنید و به آنها آموزش دهید تا در سمت خود موفق شوند».
۳– شخصیت مناسب به رضایت مشتری میانجامد!
شخصیت عاملی اساسی در یکی از مهمترین بخشهای موفقیت کسبوکار یعنی رضایت مشتری است! Holifield متوجه شده است که مشتریان او در دریافت خدمات موردنظرشان مخصوصاً هنگامیکه این خدمات باروحیه شاد و دوستانه و رفتار حرفهای ارائه میشود، رضایت بیشتری دارند. این مهارتهای انسانی نرم (soft skills) از مهارتهای فنی بسیار سختتر یاد گرفته میشوند، اما همین مهارتها هستند که مخصوصاً در مواجهه با موقعیتهای مشکلساز و سو تفاهمهایی که ممکن است به وجود آیند، تفاوت یک مشتری ناراضی و یک مشتری وفادار را تعیین میکنند.
«در کسبوکار ممکن است تماس و رابطه زیادی با مشتریها وجود داشته باشد که باید بهترین خدمات مشتریان به آنها ارائه شود. هر بار که با آنها صحبت میکنید، باید واقعاً آنها را تحت تأثیر قرار دهید تا تمایل نشان دهند و بخواهند که مجدداً به شما مراجعه کنند».
شرکت Holifield برای کمک به استخدام شخصیتهای مشتری مدار ۲ یا ۳ آزمون سنجش شخصیت را مانند آزمون DISC در مراحل استخدام خود استفاده میکند. «ما میخواهیم بدانیم که متقاضیان چگونه به خود نگاه میکنند! همین آزمون به شما نشان خواهد داد که آنها در موقعیتهای دشوار چگونه واکنش نشان خواهند داد و همین موضوع است که اهمیت بسیاری برای ما دارد».
۴– شخصیت مناسب تیم را هم تقویت میکند
حتی در مشاغلی که چندان با مشتری برخورد ندارند هم شخصیت میتواند تعیینکننده تفاوت بین یک محیط کاری موفق با محیطی که کارکنان در آن راضی نیستند یا با هم دشمنی دارند، باشد!
«در کسبوکارهایی که چندان بر پایه ارتباط با مشتری نیستند، روابط داخلی که در محیط کار شکل میگیرند مهم هستند. اینکه همکاران چگونه باهم ارتباط برقرار میکنند و چگونه بهعنوان یک تیم عمل میکنند، در این واحدها و کسبوکارها مهم است و به شخصیت متناسب آنها بستگی دارد. شما باید از شخصیت کارکنان خود حتی اگر مستقیماً با مشتری در تماس نیستند، برآوردی مناسب داشته باشید».
کارمندان باشخصیت مناسب راحتتر با محیط کاری هماهنگ میشوند؛ با همکاران خود کار میکنند و همین باعث تقویت تیم میشود که درنهایت به ارتباط بهتر، مشارکت بیشتر و در کل محیط کاری مؤثرتری منجر خواهد شد.
«بیشتر مدیران در هنگام استخدام اشتباه بزرگی میکنند که مانع شناخت این شخصیتهای ایدئال خواهد شد؛ آنها بیشتر از متقاضیان صحبت میکنند!»
«در بیشتر موارد مدیران در مصاحبه زیاد صحبت میکنند و زیاد میگویند، اما واقعاً گوش نمیدهند که شخص مقابل به آنها چه میگوید. مهم است که به مصاحبهشونده اجازه گفتگو بدهید تا بتوانید از شخصیت او شناخت پیدا کنید».
بعد از آنکه به شناخت لازم دست پیدا کردید، میتوانید متقاضیانی را شناسایی کنید که مناسبترین گزینه برای شرکت شما هستند. در این مرحله است که میتوانید سمت مناسب را برای آنها انتخاب کنید.
Holifield میگوید: «من فکر میکنم که واقعاً تمام مراحل استخدام به این خلاصه میشود که شخصیت متقاضیان را شناسایی کنید؛ سپس سمت مناسب برای آنها را برگزینید. پسازاین مرحله میتوانید آنها را آموزش دهید تا آماده موفقیت شوند. شاید شخصی دقیقاً مناسب سمتی که من در حال استخدام برای آن هستم نباشد، اما اگر او شخصیت مناسب برای شرکت من را داشته باشد، یک سمت مناسب دیگر پیدا میکنم تا او را به سرمایهای برای شرکت خود تبدیل کنم و برای او آموزش مناسب را فراهم میآورم تا در آن سمت مشغول شود».
کلام آخر
در دوراهی تصمیمگیری برای استخدام کارمندان کسبوکار خود همیشه شخصیت را بر مهارت ترجیح دهید! شخصیت را نمیتوانید بهراحتی تغییر دهید، اما مهارت را میتوانید با آموزش دستخوش تغییر کنید یا بهبود ببخشید. در این صورت شما کارکنان خود را بهعنوان سرمایه اصلی برای سالهای زیادی به همراه خواهید داشت تا باهم و در کنار هم رشد و توسعه پیدا کنید.